- تنگ سال
- خشکسالی، سال کمیابی و گرانی خواربار، قحط سالی، تنگ سالی، بدسالی
معنی تنگ سال - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
خشکسالی، سال کمیابی و گرانی خواربار، قحط سالی، تنگ سال، بدسالی
نادار، بی بضاعت
سال قحط و امساک باران
خشک سالیقحط کمیابی و گرانی ارزاق
فقیر، کم پول
چیزی که به دشواری به دست آید، کمیاب
آستان و درگاهی که بار یافتن در آن دشوار باشد، برای مثال دل شه در آن مجلس تنگ بار / به ابرو فراخی درآمد به کار (نظامی۶ - ۱۰۷۹) ، ویژگی کسی که هیچ کس را نزد خود بار ندهد و راه یافتن به او ممکن نباشد، از نام های باری تعالی
سوهان، سنگی که برای تیز کردن کارد یا شمشیر و مانند آن به کار می رود، فسان، فسن، سان، سان ساو، سامیز، مسنّ
ویژگی کسی که تمام موهای سرش سفید باشد، سرسفید، سفیدمو، برای مثال چند بگشت این زمانه بر سر من / گرد جهان کرد خنگ سار مرا (ناصرخسرو - ۱۲۵)
افسرده، اندوهگین، غمناک
چیزی که با آن سنگ را می ساییدند، سنگ تراش